من... باز هم همان آواره ی شب های تهران... با همان زهرخندهای زجر آورش...اینبار به دنباله انتقام.

داشتم از بغل دوتا دختر رد میشدم

یکیشون داش به اون یکی میگف واقعا بعضیا چی فک میکنن..؟!

برگشتم گفتم بعضیا اصن فک نمیکنن..!

+خندیدن رفتن...!

+خنده داش ایا؟!!!!!

+ شیدا |



_میشه شمارتونو داشته باشم؟

با کمال میل گفتم . .  .

 

+فک کن یه درصد!

 

+ شیدا |



خوش بحال اونایی که میشه نوشته هاشون رو بعنوان اسمس واسه این و اون فرستاد

نوشته های ما که فقط به دردِ دعوا میخوره، بس که فحش و دری وری توشه..!

+ شیدا |



بهم یاد دادن که همیشه لال باشم
یاد گرفتم که سیر میمونم اگه بخورم حرفامو...

+ شیدا |



به طور کاملا تلخی ارومم...!

+ شیدا |



من فقط درد دلمو گفتم..

نمیخاستم ببینم اشکاتو..!

+ شیدا |



بگیر بخواب پدر سگ...!

ما این قصه رو زندگیش کردیم..!

+ شیدا |



کار از این حرفا گذشته

اوضاعم خیلی داغونه رفیق!

+دستو پاهامو با طناب نبند..ترک اعتیاد واقعا سخته..!(شاهین نجفی)

+ شیدا |



خاموش كردم توی لیوانت خدایم رو
شب ها بغل كردم به تو همجنس هایم رو
رنگین كمان كوچكی بر روی انگشتم
در اولین بوسه خودم با تو را كشتم
هی گریه میكردم به آن مردی كه زن بودم
شب ها دراكولای غمگینی كه من بودم
و عشق یك بیماری بدخیم روحی بود
تنهایی ام محكوم به س.ک.س گروهی بود
سیگار با مشروب با طعم هم آغوشی
یعنی فراموشی فراموشی فراموشی
بعد از تو الكل خورد من را مست خوابیدم
بعد از تو با هر كس كه بود و هست خوابیدم
بعد از تو لای زخم هایم استخوان كردم
با هر كه میشد هر چه میشد امتحان كردم
تنهایی در جنگ در تنهای تنهایی
با گریه و صابون و خون و تو خود روزایی
دل خسته از گنجشك ها و حوض نقاشی
رنگ سفیدت رو به روی بوم میپاشی
لیوان بعدی قرص های حل شده در سم
باور بكن از هیچی دیگر نمیترسم
پشت سیاهی های دنیامان سیاهی بود
معشوقه ام بودی و هستی و نخواهی بود
بعد از تو الكل خورد من را مست خوابیدم
بعد از تو با هر كس كه بود و هست خوابیدم
بعد از تو لای زخم هایم استخوان كردم
با هر كه میشد هر چه میشد امتحان كردم

+بیشتر از صدبار امشب اینو گوش دادم..!

+گوشام دیگه حوصله ی شنیدنشو نداره...!

+ شیدا |



دود سیگار...

یه قهوه ی تلخ تو فنجون لب پر شده...

بغض های خفه کننده...

دلتنگی...

هم آغوشی نصف و نیمه تو خیالی پوچ!

+اخر دنیا ینی....خودکشی...!

+ شیدا |



هیچکس نیس؟

دارم از حرف منفجر میشم...!

+ شیدا |



دوس ندارم بخوابم...

وقتی میدونم از خواب که پامیشم ناخودآگاه میزنم زیر گریه

دلم میگیره که اخه یعنی چی؟؟پاشم چیکار کنم؟؟

درس بخونم؟؟باشه...

میخونم و میخونم و ....یدفعه میبینم کتابم خیس شده....

خسته تر از همیشه ام....

انار...دیشب بدجور منو بردی تو فکر...

امروز فرمشو پر کردم...حس خوبی دارم یه حس خوب...با یکمی ترس...

مامان میگه اونایی که این کارو میکنن دستی دستی خودشونو به کشتن میدن..

میگه حتی فکرشم نکن....ولی من کار خودمو کردم....

+ شیدا |



هنوزم هستن آدمایی که تا میبینن تو سرما منتظر اتوبوسی فقط محض رضای خدا

سوارت میکنن و تا یه مسیری میرسوننت!

هنوزم هستن آدمایی که تو مترو تا خستگی رو تو صورتت میبینن با یه لبخند جاشون بهت میدن!

امروز پایان دنیا نبود...

امروز فهمیدم با وجود این آدما دنیا هنوزم میتونه ادامه داشته باشه!!!

+ ولی خوب متاسفم که هنوزم از این موتوری های کاپشن چرمی پیدا میشن تا مزاحم پیاده روی صبحگاهیت بشن

+ شیدا |



 

باشه تو بردی و اینا برات افتخارن؟؟؟

تو ختم عالمی و منم اند خامم؟؟؟


فکر نکنی اهل جبران یا انتقامم

خودم باید دقت می کردم تو انتخابم

+وقته رفتن/یاس

 

 

سخته حرفم رسیده وقت رفتن

گذشت اون روزا تو حرفا بودی حرف أول


حس می کردم اخیرا حرفات با خراشه

اونجا بود که فهمیدم این قصه آخراشه

+وقت رفتن/یاس

 

+ شیدا |



من مخاطب خاص که هیچ..!

مخاطب ماستم ندارم...!

کیا مث منن؟!

+ شیدا |



ما ازاین طولانی ترین شبا زیاد داشتیم رفیق..

هیچکدوم مبارک نبود که این یکی باشه

یلدا زودتر بگذر برو....حوصلتو ندارم...!

من هزار شب طولانی تر

و تنها تر از تورو گذروندم...میگذرونم و صدام در نمیاد...!

کجا بودی ببینی...؟

یلدا بیخیال.....بیخیال...!

 

+ شیدا |



یکی باید منو تو این زندگیه سگی الانم دلداری بده!!

اونوقت میخاد دلداریش بدم..!

خدا!!؟

+ شیدا |



نه...!

این ادم سنگی توی اینه من نیسم...!

+ شیدا |



وقتی میخوایم کسیو ساکت کنیم
مچبوریم خودمون حرف بزنیم!

+دهنم کف کرد امروز..!

اگه بهت گفتن یه چیزی رو کش ندی
منظورشون این نیست که یهو ولش کنی
بعضی چیزای کش‌دار رو که یهو ول کنی
برمی‌گرده صاف می‌خوره تو صورت خودت!

+ شیدا |



همه آدما درد دارن
حتما که نباید جای زخماشونو بهت نشون بدن

+ شیدا |



این‌که یه طرف دعوا دیوونه باشه
دلیل نمی‌شه طرف دیگه عاقل باشه

+ شیدا |



حکایت توام شده مثل اون کسی که
داشت غرق می‌شد
بهش گفتن یواشتر داد بزن، بچه خوابیده

+ شیدا |



یه ضرب المثل قدیمی هست که میگه:
تورو چه به این گهیا الاغ!!!
مخاطب خاص داره مخاطبشم خودٍ خودمم

+ شیدا |



+خوبی؟

-اره

+چرا؟

 

-

+ شیدا |



کلا دوست دارم دیگران و بی اعصاب کنم که باهام

 

 

همدرد بشن!

+یه بنده خدایی میگفت آدم با تو حرف میزنه از زندگی سیر میشه!

 

+ شیدا |



قهرمان بچگی های ما بروسلی بود این شدیم..

الان مردم با امثال جاستین بیبر به کجا میرسن..؟!

+ شیدا |



حالم از خونه ی مرتب بهم میخوره

نه میدونم هندزفریم کجاس

نه از شارژرم خبر دارم

نه اون تیشرت مشکیم!

نه...!!!!

 

+ شیدا |



نیم ساعته صفحه ی لوکس بلاگ جلوم بازه ....!

میخام یه چی بنویسم..!

دلم خیلی پره. اما دستام خالیه..

+ شیدا |



فامیلای ما که از دم عَن تشریف دارن..!

فامیلای شمارو نمیدوم...!

+ شیدا |



مخاطبینی که دائما اِشغالن..معمولا آشغالن..!

+دلم شده سطل زباله..!

+ شیدا |



صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 34 صفحه بعد