من... باز هم همان آواره ی شب های تهران... با همان زهرخندهای زجر آورش...اینبار به دنباله انتقام.

- اتفاق جدیدی افتاده؟

+ نه همون قدیمیا داره هی اتفاق میوفته

+ شیدا |



انتقادی که وارد باشه خیلی کونِ آدم رو میسوزونه :|

+ شیدا |



همیشه دلم میخاست ادم منظمی باشم ...ا

ونوقت یه دلیلی داشتم واسه بیدار شدن!

+ شیدا |



مثه زندگی کردن توی کلابی که نمیخای عضوش باشی . ..!

+من بودن یکم سخته...

+ شیدا |



میگی از دغدغه هام بت نمیگم چون "نمیخام" ..

شرو میکنم ب حرف زدن..

انقد درگیر جزییات میشی که حتا یادت میره قضیه چیه !

+ شیدا |



یه دوشِ آبِ گــــرم ...
یه لباسِ راحـــــت ...
یه چـــای تازه دم ...
یه موسیـــقی ملایــــم ...

به درک که خیـــلی از مشــــکلات حل نمیشه ..!
:)

+کپی پیست :|

+حس این روزای منه :)

+ شیدا |



رو خودم کار کردم
به بدترین دشمنم خندیدم و بهش گفتم حاضرم کمکت کنم
و اون چنان حرصش درومد که چنان زد تو صورتم

که تا یه ماه فکم باز نمی شد..!

+نیچه میگه ترحم بدترین حقارته..!

+ شیدا |



من یه گوزنم  که شاخام تار عنکبوت بسته ..

+ادرس جدید علی اصغرو کی داره؟

+ شیدا |



باورش سخته ولی معمولن اینجوریه ک

توی موقعیتی قرار میگیری که یه روز باورش واست سخت بوده ..!

+و من یک خر هسم..!

+ شیدا |



از هر مسئله ای که راه حلش گذر زمانه متنفرم..!

+بخاطر غیبت تقریبا طولانیم معذرت :)

+چه خبر؟

+ شیدا |