من... باز هم همان آواره ی شب های تهران... با همان زهرخندهای زجر آورش...اینبار به دنباله انتقام.

ناخنی که میره تو گوشت خره :|

امپول خره :|

انگشتی ک بی حس نمیشه خره :|

تمام...!

+ شیدا |



یکی از بدیای زندگی اینه که

ادم نمیتونه همه چیو با هم داشته باشه...

و فقط همین لازمه برا بگا رفتن خعععلی چیزا..!

+اینبار منو که نه!تو خودتو دور میزنی...!

+دیشب شب خوبی نبود...

+ شیدا |