796
من..پرم از نگفتن!

من... باز هم همان آواره ی شب های تهران... با همان زهرخندهای زجر آورش...اینبار به دنباله انتقام.




من فقط درد دلمو گفتم..

نمیخاستم ببینم اشکاتو..!



نظرات شما عزیزان:

adel
ساعت14:29---5 دی 1391

سالها رفت و هنوز

یک نفر نیست بپرسد از من

که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمه ی شب منتظری

همه جا می نگری

گاه با ماه سخن می گویی

گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی

راستی گمشده ات کیست؟

کجاست؟

صدفی در دریا است؟

نوری از روزنه فرداهاست

یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟

sar bezan


elena
ساعت10:24---5 دی 1391
تنهايي را بلندترين شاخه درخت خوب مي فهمد...


انگار هرچه بزرگتر مي شويم تنهاتر ميشويم


به راستي خدا از بزرگي تنهاست ؟


يا از تنهايي بزرگ!!؟؟


elena
ساعت10:17---5 دی 1391
yani man faghat dastam be to berese ye kotake mofasal mizanam behet.......

dayos chera dir be dir ap mikoni????پاسخ:حسش نی! تو هم زیاد حرص نخور شیرت خوشک میشه


کیوان ltd
ساعت23:33---4 دی 1391
خوبه که می تونی درد دلت رو بگی حتی توی این صفحه ی سیاه .

ما که ...
پاسخ:شما که؟؟


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

| |شیدا| |