من... باز هم همان آواره ی شب های تهران... با همان زهرخندهای زجر آورش...اینبار به دنباله انتقام.

دلم آغوش میخواهد !

نه مرد ، نه زن !

 خدایا . . .

 زمین نمی آیی ؟؟

+ شیدا |



ممکنه اون بهت بگه :

 

 «بذار به درد خودم بمیرم»

 

 اما تو نذار بمیره !

 

 شعور داشته باش

+ شیدا |



من که خدا نیستم بگم:صد بار اگر توبه شکستی ، باز آی...!

.

.

.

رفتی ؟؟؟

.

.

.

به سلامت !

+ شیدا |



 


 

 

گاهی وقتا توی رابطه ها نیازی نیست طرفت بهت بگه:برو!

همین که روزها بگذره و یادی ازت نگیره..........
همین که نپرسه چه جوری روزا رو به شب میرسونی............
همین که کار و زندگی رو بهونه میکنه.........
همین که دیگه لا به لای حرفاش دوستت دارم نباشه...........
و همین که حضور دیگران توی زندگیش پر رنگ تر از بودن تو باشه.........
هزار بار سنگین تر از کلمه ی برو واست معنا پیدا میکنه........
پس برو ................
قبل از اینکه ویرون تر از اینی که هستی بشی!!!!!!!!!!!!!!!

+ شیدا |



خــــــدایا ..

یه روز بالاخره
این روزا هم تموم میشه

اونوقت میام میزنم به شونه ات

میگم : جنبه رو حــــــال کردی .. ؟!!!
  

+ شیدا |



چه حکايت جالبيست !.. کلمه ي زندگي با "زن" آغاز ميشود !.. و .. مردن با "مرد"

+ شیدا |



لبخندش را تقسيم کرد ....
خنده اش به من رسيد ؛ لبهايش به ديگري ... !!!

+ شیدا |



لياقتت همون گوسفندايي هستن که شبا ميشمري تــــا خوابت ببره

نـــــــــه شب بخيري که من هـــر شب بهت ميگفتم...!!!

+اگـــه آشغـــالی حداقـــل قابـــل بـــازیافت بـــاش...!!!

+ شیدا |




+از من که گذشت اما اگه باز تو سرت هواي خداحافظي داشتي از همون اول سلام نکن

+ شیدا |



دنبال واژه نباش.کلمات فريبمان ميدهند....
وقتي اولين حرف الفبا کلاه سرش ميرود فاتحه ي بقيه ي حروف را بايد خواند...

+تو روح همه کسايي که ما اونا رو دوس داريم ولي اونا ما رو دوس ندارن ...

+ شیدا |



مي خواهم اعتماد کنم اما بد جايي دنيا آمده ام ...

زمين ؛

جايگاه مارهاي خوش خط و خالي بود که هر روز نيشم مي زدند

+ شیدا |



از يه جايي به بعد آدم ديگه دوست نداره همه چي درست بشه!
دوست داره همه چي تموم بشه...

+ مرگِ يه رابطه از جايي شروع ميشه که موبايل ها ميره روي سايلنت...

+ شیدا |



يه عده هستن که اگه شده بايد براشون آژانس هم بگيري

که سريعتر از زندگيت گم شن بيرون… !!

+عاشق شدنم خودش يجور بد شانسيه...

+ شیدا |



گذشت اون وقتايي که آدما همديگرو دور مي زدن
الان ديگه از روي هم رد مي شن . . .

+این روزا زندگی رو با طعم مرگ عق میزنم.....

+ شیدا |



بي تفاوت باش ..
به جهنم !
مگر دريا مُرد از بي‌باراني ؟!

+ شیدا |



بزرگترين اشتباهم اين بود که التماس کردم بماني ... نمي ارزيدي دير فهميدم ...!!!

+به گوه که رو بدی برات ادعای کرم کارامل بودن میکنه......

+ شیدا |



مهم نيس پشتَم بد بگن !!
مهم اينه که آب دريا با دهن سگ کثيف نميشه ...

+ شیدا |



خدایا...!

اینکه میگی از رگ گردن به من نزدیک تریو این چیزا

در سطح فهم و شعور من نیس!!!

یه بار بیا پایین بغلم کن!!!

+ شیدا |



 

زیاد فرقی نکرده…
خودِخودشه
فقط اونی که داره باهاش قدم میزنه
” من ” نیستم

+زندگی تلخ نیست........زهرماره!.......

 

+ شیدا |




اين روزها به شدت در خود احساس نياز جنسي ميکنم ! احساس نياز به کسي از جنس آدم ...

+ شیدا |



حالم خوبه .....
 گذشته ام درد مي کنه

+نمیشکنم..فقط گاهی اوقات مچاله میشوم......

+ شیدا |



از ادمای عصبانی خوشم میاد

شاید فحش بدن ولی حداقل حقیقتو میگن

+ شیدا |



تو آنجا... من اينجا... نيمکتهاي دنيا را بد چيده اند...

+ شیدا |



تمام شدن من پایان من نیست
آغاز بی لیاقتی توست ...

+ شیدا |




سگ بفهمه دوسش داری باوفا میشه.
آدم بفهمه دوسش داری هار میشه

+ شیدا |



شبها زیر دوش اب سرد بیصدا رها میکنم بغض زخمهایت را

و همه میگویند:خوش بحالش.......چه زود فراموش کرد!!

+ شیدا |



صفحه قبل 1 ... 29 30 31 32 33 ... 34 صفحه بعد